Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ نرجس سادات موسوی| خسته راه بود و باید به رسم مهمان‌نوازی فرصت استراحت می‌دادیم اما بی‌مقدمه پرسیدم آقای ناظم‌نیا از ۲۱ آبان ۹۰ برایمان بگویید، مردمک چشمانش دو دو می‌زد، از گفته خودم پشیمان شدم. با نگاه خیره به رومیزی قلم‌کاری و صدایی که انگار از ته چاه در می‌آمد گفت: به یکباره زمین و زمان زیرورو شد تمام آسمان پر از دود و تکه‌های سوخت بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پرتقال در دستم پر از خون شده بود، خشکم زده بود تا چند دقیقه نمی‌توانستم تکان بخورم تا اینکه با صدای فریاد یکی از بچه‌ها به خودم آمدم و از درب سالن غذاخوری بیرون رفتم.

باران دست و پا

اولین قدم را که برداشتم چیزی زیر پایم حس کردم...

باورش برایم سخت بود تکه‌ای از دست یکی از همکاران با لباس کار... موج انفجار بدن‌ها را تکه تکه کرده بود و باران دست و پا در هوا پخش بود، نمی‌توانستم نفس بکشم اصلا مغزم اتصالی کرده بود و هیچ چیز نمی‌فهمیدم تا دم سوله رفتم، از داخل صدای آه و ناله و کمک می‌آمد برگشتم و کمک کردیم تا پایش از زیر آهن‌پاره‌ها خارج شود؛ زبان در دهانم نمی‌چرخید، متوجه شدم حجم زیادی از خون در دهانم لخته شده و زبانم بین لخته‌های خون گیر کرده، راه می‌رفتم و گریه می‌کردم بدن‌هایی را می‌دیدم که پاره پاره شده و چیز زیادی از آن‌ها باقی نمانده بود.

حاج حسن را بعد از یک ساعت پیدا کردند، من هیچ‌وقت دوست نداشتم حاج حسن را در آن وضعیت ببینم دوست داشتم چهره خندانش آخرین تصویرم از حاجی باشد.

احساس می‌کردم لباس‌هایم هنوز بوی عطر آغوش حاجی را می‌دهد همین چند ساعت پیش بود که پس از مونتاژ سخت و پرکار ولی موفق موشک قائم، حاج حسن مرا در آغوش کشیده بود موشکی که در سال‌های اخیر شلیک شد.

اطمینان به جوانان

حاج حسن آدمی نبود که معطل فاکتور و سلسله مراتب اداری بماند، خوب به خاطر دارم روزی را که دو جوان نزد حاج حسن آمدند و ادعا کردند قطعه‌ای را می‌توانند بسازند و حاج حسن طهرانی‌مقدم بدون درخواست هیچ تضمینی ۳۰ میلیون تومان برای ساخت نمونه آزمایشگاهی به آن دو جوان داد، او اطمینان می‌کرد و با تکیه بر جوانان همه نیرو و توانش را می‌گذاشت.

حاج حسن آدمی نبود که معطل فاکتور و سلسله مراتب اداری بماند، خوب به خاطر دارم روزی را که دو جوان نزد حاج حسن آمدند و ادعا کردند قطعه‌ای را می‌توانند بسازند و ایشان بدون درخواست هیچ تضمینی ۳۰ میلیون تومان برای ساخت نمونه آزمایشگاهی به آن دو جوان داد

روزی یکی از بچه‌های دیپلمه ایده داد که با فلان روش‌ها می‌توان نورول موشک ساخت حاج حسن فرمانده یگان موشکی با متانت تمام برای آن فرد توضیح می‌داد و از من خواسته بود اگر توجیه نشد یک نمونه کوچک بسازم تا متوجه اشتباهش بشود، می‌توانم به جرات بگویم تک تک آدم‌ها برای حاجی مهم بودند و نزد او همه دانشمند شده بودند و کسی حق نداشت ایده‌ای را مسخره کند، تکنولوژی ساخت موشک‌ها با اطمینان حاج حسن به جوانان و استقبال از ایده‌های نو به دست می‌آمد.

آهی بلند کشید

عجب جان‌سختی هستم که بعد از حاجی دوام آوردم، دخترم وقتی می‌گویم تک تک آدم‌ها اغراق نکردم، همه نیروها را از نگهبان دم در تا جوشکار و محافظ به اسم می‌شناخت و همیشه احوال‌پرسی می‌کرد.

یک روز زمان عبور از جلوی پادگان اعلامیه‌ای می‌بیند پرس‌وجو می‌کند که اعلامیه کیست؟ وقتی متوجه شد که پدر خانم یکی از کارمندان است و دوتا دختر دم‌بخت دارد و وضع مالی‌شان هم خوب نیست ۶ میلیون تومان به آن کارمند داد و گفت سر و وضع خانه را مرتب کن برای زمانی که برای خواهرخانم‌هایت خاستگار می‌آید. خانه باید مرتب باشد این مبلغ تا بله‌‌برون دخترها، برای عروسی‌شان هم حواسم هست.

حتی خاستگاری من هم خودش و حاج خانم پا پیش گذاشتند، حاج خانم مادر حاج حسن، وزنه محل بود همسر شهیدی که فعال بود و تاثیرگذار، یک محله دوستش داشتند. پدر خانم من وضع مالی خوبی داشت اما من یک جوان آس و پاس بودم که اوایل آشنایی فقط وسعم می‌رسید خانمم را به ساندویچی ببرم. وقتی حاج حسن شنید که جواب رد گرفتم با مادرش به منزل پدرخانم من رفتند و با وساطت آن‌ها من سر سفره عقد نشستم.

اشک‌های آقای ناظم‌نیا سرازیر شده بود یادآوری خاطرات انگار داشت روح و روانش را هم میزد و دلتنگی‌اش را چند برابر می‌کرد. برای اینکه کمی آرام شود پرسیدم اصلا از کجا با هم آشنا شدید؟

دوران ابتدایی بودم آن زمان جنگ بود و منافقین ترورهای وحشیانه خود را آغاز کرده بودند. اف اف که به صدا در آمد به دم در رفتم خانمی با چهره مهربان نفس نفس‌زنان روی پله جلوی در نشست، سربالایی محله خسته‌اش کرده بود آن زمان برای جبهه کمک‌های مردمی جمع می‌کرد. مادرم یک لیوان چایی برای حاج خانم آورد و رفاقت ما از آن زمان شکل گرفت.

حاج حسن آن زمان بیشتر جبهه بود اما بعد از جنگ در مسجد محل با هم آشنا شدیم. نمی‌دانستم فرمانده یگان موشکی است اما حاج حسن تمام مدت حواسش به بچه‌ها بود و دنبال مهندس می‌گشت.

همان روزها از من دعوت کرد که به عنوان مهندس مکانیک کنارش باشم و من از ذوق در پوست خود نمی‌گنجیدم. سیستم‌ها ضعیف بود و حاج حسن دوست داشت تمام‌وقت روی شبیه‌سازی و تقویت سیستم‌ها وقت بگذارم. البته نه اینکه خودش نباشد خودش تمام‌وقت پای دستگاه‌ها بود و تا نیمه‌های شب تست می‌کرد.

آرزو داشت اسرائیل از بین برود

حاج حسن همیشه می‌گفت: توجه کنید بقیه جهان چه کار می‌کنند اما کپی نکنید، مهندسی معکوس یکی از راه‌هاست اما تنها راه نیست با این شیوه شما علمی را به دست نمی‌آورید به سمت کارهای علمی بروید. حاج حسن یک پایش پادگان بود و یک پایش پیش اساتید بزرگ دانشگاه‌ها، ساعت‌ها با اساتید مطالعه و بررسی می‌کرد، گروه‌های موازی تشکیل می‌داد و علم گروه‌ها را به یکدیگر منتقل می‌کرد تا کار زودتر پیش برود و آرزو داشت صهیونیسم بین‌المللی از بین برود و اسرائیل و آمریکا امن نباشد.

با آن همه فشار کاری همیشه پرانرژی بودیم حتی بعد از یکی از تست‌ها که شکست خورد و نازل با کوه برخورد کرد همه از خجالت و خستگی روی نگاه کردن در چشم‌های حاج حسن را نداشتیم اما دست تک تک ما را گرفت و به اتاق خودش برد. برای همه‌مان پیتزا خرید و دور یک سفره نشستیم، دقیقا فرهنگ جبهه را حفظ کرده بود دور یک سفره با بچه‌ها غذا می‌خورد و هیچ‌وقت تیپ رسمی نداشت در عین حالی که همیشه آراسته و خوش‌پوش بود، بعد از آن از همه خواست با برنامه و ساختار جلو برویم تا اشتباه تکرار نشود.

حاج حسن شبی خوابی دیده بود که پس از آن بدون محافظ به مشهد رفت و بچه‌ها دیده بودند که کنار ضریح در حال ضجه زدن بوده بعد از آن هم خوابش را برایم تعریف کرد. خواب دیده بود او را داخل قبر گذاشتند و تاریکی قبر اذیتش می‌کند و نکیر و منکر باعث وحشتش شده وقتی سوال می‌کنند هیچ داشته‌ای برای آخرت نداشته و ناگهان می‌گوید فقط گریه بر حسین(ع) که یک‌دفعه نکیر و منکر کنار رفته بودند و قبر پر از نور شده بود.

به زودی سر یک پیچ خیلی‌ از شماها را جا می‌گذارم

 پس از برگشت از سفر در جلسه‌ای گفت: به‌زودی سر یک پیچ خیلی از شماها را جا می‌گذارم. پیش خودم گفتم باز هم قراره تعدیل نیرو کنه و کسایی که خیلی خوب کار نمی‌کنن را بفرسته برن که همون لحظه یکی از بچه‌ها پرسید حاج حسن پس شفاعت ما چی میشه؟

انگار برق سه فاز به من وصل شد. شفاعت؟ مگه چه خبره؟ نکنه حاجی بره... و یک هفته بعد از آن حاج حسن طهرانی مقدم رفت و ما را سر یک پیچ جاگذاشت...

پایان پیام/ ۶۸۰۳۵

منبع: فارس

کلیدواژه: حاج حسن طهرانی مقدم پدر موشکی ایران دوست شهید تکیه به توان داخلی اعتماد به جوانان هایپرسونیک شهدای غدیر دو جوان آن زمان حاج حسن بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۹۳۰۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

توانایی پهپادی و موشکی ایران در اوج

اندیشکده شورای آتلانتیک معتقد است حمله بی‌سابقه 14 آوریل ایران به خاک اسرائیل یک تیر هشدار بود و نشان می‌دهد که تهران به رغم نداشتن نیروی هوایی مدرن توانایی ضربه زدن به اسرائیل را دارد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، اندیشکده شورای آتلانتیک در یکی از تازه‌ترین تحلیل‌های خود در مورد واکنش نظامی هفته گذشته تهران با بیان اینکه روزگاری ایران در عرصه صنعت نظامی هوایی ضعیف بود اما اکنون پیشرفت چشمگیری داشته و در اوج به سر می‌برد نوشت: حمله بی‌سابقه ۱۴ آوریل ایران به اسرائیل یک تیر اخطار بود. این واکنش نشان می‌دهد که تهران به‌رغم نداشتن نیروی هوایی مدرن ظرفیت بالقوه‌ای برای ضربه زدن به اسرائیل و مقابله با برتری هوایی آن را دارد.

این اتاق فکر آمریکایی در ادامه آورده است حمله مستقیم هوایی ایران به خاک اسرائیل نقطه عطفی در شرایط امنیتی رو به وخامت منطقه بود. اگرچه حمله اخیر نکته جدیدی را در مورد توانایی‌های نظامی ایران فاش نکرد اما ظرفیت‌های خطرناک ایران در بهره برداری از فقدان عمق استراتژیک اسرائیل را نشان داد.

این گزارش با بیان اینکه حمله ایران، اسرائیل را به تجدیدنظر در محاسباتش در مورد ایران وادار می‌کند، افزود: برخی تحلیلگران سیاست خارجی، نوع واکنش ایران در پاسخ دادن به حمله اسرائیل به کنسولگری در دمشق را دارای بازخوردهای منفی برای تهران توصیف می‌کردند اما جمهوری اسلامی و رهبر آن آیت الله علی خامنه‌ای این امر را از دیدگاهی متفاوت مشاهده و ارزیابی می‌کردند.

نویسنده گزارش با تکرار ادعاهای رسانه‌های صهیونیست در مورد مقابله و همکاری غرب در کنار اسرائیل با موشک‌ها و پهپادهای ایرانی مدعی شد که حمله ایران آسیب زیرساختی قابل توجهی را به دنبال نداشت. با این حال شورای آتلانتیک با بیان اینکه ممکن است همه این اقدامات از روی برنامه‌ریزی انجام شده باشد، اذعان کرد اگر سه هزار یا ۳۰ هزار موشک و پهپاد بدون اخطار قبلی به سمت اسرائیل پرتاب شوند، مقابله با آن‌ها بسیار سخت خواهد بود.

این در حالی است که بر اساس برخی اطلاعات، گفته می‌شود حزب الله لبنان که اصلی‌ترین متحد ایران است، زرادخانه‌ای متشکل از ۱۵۰ هزار راکت و موشک در اختیار دارد.

این مرکز پژوهشی آمریکا، نیروی هوایی را پاشنه آشیل امنیتی ایران از زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸) دانست و اعلام کرد که پس از آن جنگ، ایران برای تقویت توان هوایی خود تلاش کرد و در کنار آن بخش عمده‌ای از منابع خود را در زمینه توسعه برنامه موشکی بالستیک و پهپاد رزمی سرمایه گذاری کرد. ایران به دلیل آنکه سال‌ها با محدودیت‌های تسلیحاتی سازمان ملل درگیر بود، پیوسته سعی کرد تا برد و دقت موشک و پهپادهای خود را افزایش دهد و در این مسیر موفق شد قابلیت موشکی و پهپادی خود را به این سطح بالا ارتقا دهد.

کد خبر 748161

دیگر خبرها

  • مهمترین لحظه در تاریخ ورزش کشور همسایه؛ افغانستان یک گام تا انجام ماموریت غیرممکن!
  • پیروزیمان غیرممکن شد/اصلا بازی نکردیم
  • افغانستان یک گام تا انجام ماموریت غیرممکن!
  • ده‌‌روسی: بازگشت رم به چمپیونزلیگ غیرممکن بود
  • نیازمندی های نکونام برای جاودانه شدن در فوتبال ایران؛ برد، برد و برد!
  • نیازمندی‌های نکونام برای جاودانه‌شدن در فوتبال ایران
  • کسانی که اعتمادبه‌نفس آن‌ها نمایشی است، این رفتارها را دارند
  • توانایی پهپادی و موشکی ایران در اوج
  • ایران در اوج توانایی پهپادی و موشکی است
  • کار‌های عجیب و غیر ممکن این افراد را ببینید